نقد مخاطبان/اخراجی های دو بازگشت به خویشتن
نقد مخاطبان/اخراجی های دو بازگشت به خویشتن
http://www.zamaneh.blogfa.com/
مسعود دهنمکی:
دهنمکی را تا قبل از فیلمساز شدنش نمیشناختم. یعنی سنم به شناختنش قد نمیداد. میدانستم که روزنامهنگار بوده. مدتی توی شلمچه و دوکوهه سنگر گرفته و گروه فشار بوده و اینها! از آن آدمهایی که دوم خردادیها بهشان میگفتند تندرو و عقبمانده. اما اولین ذهنیت از دهنمکی بعد از دیدن مستند "فقر و فحشا" برایم بوجود آمد. و بعد از آن هم "کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟" را دیدم که هر دوتای آنها هم برایم جالب بود. احساس میکردم بین این دهنمکی که مستند میسازد و برایم عینیت پیدا کرده با آن دهنمکی روزنامهنگار که ذهنیت منفیای از آن داشتم تفاوتهایی است. انگار توی این سالهایی که قصد هجرت از روزنامهنگاری به فیلمسازی را داشته اتفاقی افتاده. اما همان دوتا مستند کافی بود که بفهمم آدم ژورنالیستی است و دغدغههای اجتماعی قابل تاملی دارد.
اخراجیها یک:
اخراجیهای یک را دوست ندارم. نه کارگردانی قویای، نه فیلمنامهی محکمی و نه حتی پیام جدیدی! همان چیزهایی که درباره جنگ گفته شده بود و همان فیلمهایی که قبلا ساخته شده بود اینبار با زبان طنز بیان میشدند. اینکه توی جبهه همه جور آدمی بود، از مطرب و دزد و معتاد تا ریاکار و ریشدار و ریشهدار و در نهایت همه تحت تاثیر فضای معنوی جبهه، "آدم" میشدند. داوطلبانه رفتن روی مین و چند صحنه دیگر که مخاطب را فقط تحت تاثیر قرار میهد، بدون اینکه نگاه جدیدی به این موضوعات شود و فقط اینبار قرار بود در موقعیتهای کمیک قرار بگیرند.
اخراجیها دو:
اما اخراجیهای دو قصهای کاملا متفاوت دارد. اخراجیهای دو باید ستایش شود. پیشرفت کارگردانی دهنمکی کاملا محسوس است. فیلمنامه اینبار استحکام بیشتری دارد. فیلم اگرچه هنوز دچار ضعفهایی است اما پیشرفتهای فنی آن را نمیتوان نادیده گرفت. دقایق ابتدایی که صحنههایی جنگی را در پی دارد خوب از کار درآمده. جلوههای ویژه مانند نمونههای مشابه مضحک نیستند و باورپذیر به نظر میآیند. حتی بازیها هم نسبت به نسخه قبلی پیشرفت کردهاند. حسام نواب صفوی، یکی از متفاوتترین و درخشانترین بازیهای خود را انجام داده. اخراجیهای دو، سکانسهایی دارد که قابلیت ماندگار شدن دارند و حتی زبان طنز فیلم نیز قوت بیشتری پیدا کرده. اما دلایل من برای ستایش اخراجیهای دو هیچکدام از اینها نیست. مسعود دهنمکی اینبار حرفهایی برای گفتن دارد. پیامی در دل اخراجیهای دو نهفته شده که اگرچه میتوان در هر قصهای آن را بیان کرد اما دهنمکی زیرکانه آن را در عالیترین نمونهی آن جای میدهد و پیام خود را در خلال جنگ و اسارت بیان میکند. قدرت ایمان و اتحاد را بار دیگر به رخ میکشد. ایمان و اتحادی که انقلاب اسلامی را میآفریند و باعث پیروزی با دست خالی در طول هشت سال دفاع مقدس میشود. و حتی مانع تنبیه شدن رسول و حاجی میشود! اخراجیهای دو ما را بار دیگر به "بازگشت به خویشتن" دعوت میکند و ارزشها و ضد ارزشها را یادآوری میکند. ارزشهای مهجور مانده انقلاب اسلامی در این روزها، بار دیگر در اخراجیهای دو جلوه پیدا میکنند. و درباره دشمنان خارجی و صد البته داخلی هشدار میدهد. معنای "اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید" را به خوبی در اخراجیهای دو حس میکنم.
دهنمکی در اخراجیهای دو جنگ را از انحصار بیرون میکشد. بین مسلمان و مسیحی فرق نمیگذارد. دنبال نقطه اشتراکشان میگردد و آنها را در سایه نام ایران متحد میکند. وطن فروشی را نقد میکند. آخوند فیلم، تابع لوتی و ارشد اردوگاه میشود وقتی پای آبروی ملتی در میان است. لوتی و ارشد اردوگاه با خبرچین درگیر میشود و حرمت خاک و ناموس و وطن را یادآوری میکند.
وظیفهی ما:
اخراجیها را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، دلمان بخواهد یا نخواهد، از دهنمکی خوشمان بیاید یا نیاید، فروش اخراجیها از مرز هشت میلیارد گذشته! حتی اگر بپذیریم که علت استقبال از آن به خاطر بازیگرهای آن است، گذشتن از خط قرمزهاست یا طنز و لودگیهای بیاندازه آن، نمیتوانیم این را نادیده بگیریم که اینبار در کنار همه اینها حرفی هم برای گفتن وجود دارد. یک خط در میان بعد از هربار خندیدن تلنگری هم بهمان زده میشود. هم میتوانیم خوشبین باشیم و چشمهایمان را بشوریم و جور دیگری ببینیم و هم میشود مثل حاجی گیرینوف توی فیلم، تقیه کنیم و نقاط ضعف را برجسته کنیم و روی آنها مانوور بدهیم!
من فکر میکنم اخراجیهای دو را باید با دلمان ببینیم. به جای گرفتن ایرادهای بنیاسرائیلی باید به آن فکر کنیم و فارغ از معیارهای سینمایی آن را ارزشگذاری کنیم. چرا که در آن محتوا بسیار پررنگتر و مهمتر از مسائل دیگر است. دهنمکی اینبار مرزبندی مشخصی دارد. دایرهی دیدش را هم وسیعتر کرده. باید تصمیم خودمان را بگیریم. اینکه می خواهیم کدام طرفی باشیم؟ شبیه این وطنپرستهای قلابی و هوچی یا مثل آق رسولهای توی فیلم که به خوبی دریافتهاند: "نقل حزباللهی و غیر حزباللهی نیست، اینها با ایرونی جماعت دشمنی دارند." آنوقت است که در پایان فیلم میتوانیم با افتخار سرود "ای ایران" را بخوانیم.
کپی برداری از سایت شخصی مسعود ده نمکی عزیز