تفاوت بين ليدر واقعي و شبه ليدر
تفاوت بين ليدر واقعي و شبه ليدر در برخورد آنها با زيرمجموعه ها و عكس العمل آنها در برابر محرك هاي خارجي است . و بد نيست تفاوتشان را از نزديك ببينيم و بشنويم.
راهنمايي :
ليدر واقعي : اگر مي خواهي زودتر به اهدافت برسي پيشنهاد مي كنم اين كار را بكني...
شبه ليدر : من ليدر تو هستم و حتماً بايد اين كار را بكني و گرنه ديگه ساپورتت نمي كنم.
تشويق كردن :
ليدر واقعي : خيلي خوب بود تو فلان مورد را بسيار زيبا انجام دادي
شبه ليدر : خيلي خوب بود نشون دادي زير مجموعه خودم هستي
تعريف كردن از خود :
ليدر واقعي : من در اين راه تا به حال پيروزي ها و شكست هاي زيادي را تجربه كردم.
شبه ليدر : من زير مجموعه هاي زيادي دارم و خيلي تا الان پول گرفتم .
انتقاد كردن :
ليدر واقعي : كارت خيلي خوب بود ولي چند تا مورد هم داشت كه اگر آنها را برطرف كني كارت بسيار جالبتر خواهد شد.
شبه ليدر : كارت افتضاح بود ، گند زدي ، تو لياقت اين كار را نداري ، با اين كارها اگه تو موفق بشي من اسم خودم را عوض مي كنم.
دعا كردن :
ليدر واقعي : خدايا، كاري كن بچه ها موفق بشن، من دوست دارم همه آنها به سود برسند.
شبه ليدر : خدايا، كاري كن زودتر بچه ها ورودي بگيرند تا من پولدار بشم .
دلداري دادن :
ليدر واقعي : ناراحت نباش ، خدا با ماست، اگر بخواهي ميتواني اين مسئله را هم حل كني من هم هر كمكي از دستم بربياد برات انجام ميدم.
شبه ليدر : آخه چقدر بهت گفتم فلان كار رو نكن، گوش نكردي ديگه، قبول كن كه حقت هم همين بود، تا تو باشي كه ديگه از اين كارها نكني. به نظر من ، اين مشكلت به اين ساده گي ها حل نمي شه.
عكس العمل بعد از شنيدن اخبار منفي از زير مجموعه ها:
ليدر واقعي : چقدر خوب شد كه به من اعتماد داري و خيلي هم ممنونم از اينكه همه خبرها را به من مي رساني، بگو ببينم آيا همه اش همين ها بود ؟ اگر مورد ديگري هم هست بگو، من دوست دارم با من رك باشي.
شبه ليدر : حالا اين حرفها رو براي چي به من مي گي؟ خودت بايد يك جوري حلش كني . من وقت شنيدن اين جور اراجيف ها را ندارم . راستي هر وقت ورودي داشتي يه زنگ به من بزن.
جواب به تقاضاي زير مجموعه ها براي پرزنتور شدن :
ليدر واقعي : اين خيلي خوبه كه تو دوست داري مستقل باشي ، من هم با كمال ميل كمكت مي كنم.
شبه ليدر : چــــــــــــــــــــــــــي ؟ مي خواي پــــــــــــــــــرزنــــــــــــــــتور بشي؟ تو هنوز فرق بين دست راست و چپت رو نمي دوني! خيلي برات زوده ! تو هنوز صلاحيتش رو نداري، هر وقت موقعش رسيد خبرت مي كنم.
يك سوالي شده و ليدر جوابش را نمي داند.
ليدر واقعي : چه سوال جالبي ! اين اولين باره كه من به يك همچين موردي برخوردم. من در اين مورد اطلاعي ندارم به من اجازه بده از ليدرم بپرسم و جواب شما رو بدم.
شبه ليدر : تو هم عجب سوالهايي مي كني ، به جاي اين سوالها برو چند تا ورودي بگير . البته اين رو هم بگم كه من جواب سوالت رو ميدونم ولي فعلاً زوده كه تو اين جور چيزها رو بدوني.
شبه نتورك هاي پشه ايي
ليدر واقعي : من به زير مجموعه هام تعهد دارم و وارد هيچ نتوركي نمي شوم و نبايد بخاطر سود بيشتر خودم، آنها را به دردسر بي اندازم.
شبه ليدر : بابا زير مجموعه كيلويي چنده؟!؟ من بايد پيشرفت كنم و به هر قيمتي شده بايد به روياهام برسم ، تازه من كه در اين كار موفق بودم حتماً در اين يكي هم موفق مي شوم. يك زنگ به معرف هاي مستقيم و غير مستقيمم هم مي زنم تا آنها را هم وارد اين كار كنم. اِي ول به خودم، دوباره پورسانت مي گيرم.